رست زیر سرِ عصا، پلاک نقره پهنی بود، تقریبا به عرض یک اینچ. روی این پلاک حک شده بود «به جیمز مورتیمر ام.آر.سی.اس، از طرف دوستانش در سی.سی.اچ» و تاریخِ «۱۸۸۴» را داشت. از آن عصاهایی بود که اطبّای قدیمیِ خانواده دست میگرفتند,باسکرویل,داستانهای ...ادامه مطلب
در طی مسابقه دوی ماراتن، دختری فقیر از کشور کنیا مدتی سرعت خود را کم میکند تا به یک دونده چینی که معلولیت جسمی داشت آب بدهد... در نهایت او در آن مسابقه دوم میشود و ده هزار دلار جایزه مسابقه را از دست میدهد. خیلیها معتقدند دلیل باخت او همین توقف بوده است، اما خودش میگو, ...ادامه مطلب
یک شب که باران شدیدی میبارید، «پرویز شاپور» از «احمد شاملو» پرسید: چرا اینقدر عجله داری؟! شاملو گفت: میترسم به آخرین اتوبوس نرسم. پرویز شاپور گفت: من میرسونمت. شاملو پرسید: مگه ماشین داری؟ شاپور گفت: نه، اما چتر دارم! دوست واقعی کسی است که در لحظهای که باید جای دیگری, ...ادامه مطلب