همانطور چشمانش را بسته نگه داشت و به این فکر می کرد که خدا چطور دعایش را مستجاب میکند. منتظر بود بفهمد انتخاب خدا از میان تمام خیر ها چیست ... غافل از اینکه خدا از قبل انتخابش را کرده بود . شاه کلیدش را فرستاده بود . برگ برنده خدا در دل دختری بود که همین چند دقیقه پیش با خواهرش کنار چاه آب، دور از جماعت ایستاده بودند. همانی که راهش نمی دادند گوسفندانش را آب بدهد. اینک پادکست هان!قصه ارباب معرفت تهیه شده در گروه پادکستهای همیشه درمیان حمایت شده از سوی هایوب حمایت مالی از رادیوهان ادامه... بخوانید, ...ادامه مطلب
روی میز دنبال مداد و کاغذی گشت و همانطور که مینوشت جواب داد که بله، هرچه زودتر به آنجا خواهند رفت، امّا همینکه امکانش باشد، بهاینترتیب این امکان را طوری جلوه داد که انتظار سرعتعمل چندانی از آن نرود. کمیسر پرسید: «کی بود؟» - یه یارویی که میگه باید یه چیزی رو که توی خونه پیدا کرده بدون فوت وقت نشون بده. کمیسر به شوخی گفت: «یه جسده؟» - نه، فقط گفت یه چیزی. - یه چیزی... خُب این یارو اسمش چیه؟ راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک ,روز,جغد,داستان,ساده ...ادامه مطلب
وقتی روزهای تعطیلی زیاد میشود، بازار دورهمیهای خانوادگی و یا دوستانه هم داغ میشود. خودِ دورهم جمع شدن و مهمانی خوشحال کننده است، اما کافی نیست. خیلی وقتها در دورهمیها از خودمان میپرسیم حالا چیکار کنیم؟ حوصلهمان از بحثهای تکراری سر میرود و برنامههای تکرار, ...ادامه مطلب