قصههای عاشقانهی کهن، از عشقهایی جاودانه سخن میگویند. از آن لحظهها که گویا انسان در آغاز هستی و جهان است و با عشق متولد میشود. عشقها از سادگی و اخلاصی پاک و ژرف سخن میگویند که باور کردن آنها خِردی مهربانانه و عاطفهای لطیف را میطلبد. اگر عشقی واقعیست، از جهانی غیرواقعی سخن میگوید و اگر عشقی غیرواقعیست، به جهانی آرمانی نظر دارد. رویش انسان اینگونه با عشق آغاز میشود و با آن به فرداها مینگرد. در نگارش این مجموعه سعی کردهام از ساختار رمان استفاده کنم. منابع قصهها هم گاه داستانی یک یا چند صفحهای بوده و گاه یک شعر فولکلور که در پایان هر کتاب آن را میخوانید و به ناچار مجبور بودهام، بسیاری از شخصیتها و حوادث را خود بیافرینم و آنچه مرا به این آفرینش واداشت علاقهی عمیقم به ادبیات بومی و محلی و خلاصه فولکلور است. قصهی این کتاب را از یکی از افسانههای لرستان الهام گرفتهام. راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک , ...ادامه مطلب
قصههای عاشقانهی کهن، از عشقهایی جاودانه سخن میگویند. از آن لحظهها که گویا انسان در آغاز هستی و جهان است و با عشق متولد میشود. عشقها از سادگی و اخلاصی پاک و ژرف سخن میگویند که باور کردن آنها خِردی مهربانانه و عاطفهای لطیف را میطلبد. اگر عشقی واقعیست، از جهانی غیرواقعی سخن میگوید و اگر عشقی غیرواقعیست، به جهانی آرمانی نظر دارد. رویش انسان اینگونه با عشق آغاز میشود و با آن به فرداها مینگرد. در نگارش این مجموعه سعی کردهام از ساختار رمان استفاده کنم. منابع قصهها هم گاه داستانی یک یا چند صفحهای بوده و گاه یک شعر فولکلور که در پایان هر کتاب آن را میخوانید و به ناچار مجبور بودهام، بسیاری از شخصیتها و حوادث را خود بیافرینم و آنچه مرا به این آفرینش واداشت علاقهی عمیقم به ادبیات بومی و محلی و خلاصه فولکلور است. قصهی این کتاب را از یکی از فولکلورهای ترکمنی الهام گرفتهام. راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک , ...ادامه مطلب
اﯾﻮﺍﻥ ﺗﻮﺭﮔﻨﯿﻒ ﺍﺯ ﻣﺸﻬﻮﺭﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺍﺳﺖ. ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻧﺴﻠﯽ ﺍﺯ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻥ ﻏﺮﺑﯽ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﺎﻥ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎی ﺍﻭ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻩﺍﻧﺪ. ﮐﺘﺎﺏ” ﺳﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ“ ﺷﺎﻣﻞ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥﻫﺎی ”ﺁﺳﯿﺎ؛“ ”ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻋﺸﻖ“ ﻭ ”ﺁﺏﻫﺎی ﺑﻬﺎﺭی“ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻣﺎﻧﺪﻧﯽﺗﺮﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥﻫﺎی ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪی ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺗﺮﺟﻤﻪی ﺩﻗﯿﻖ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻧﻪی ﻋﺒﺪﺍﻟﺤﺴﯿﻦ ﻧﻮﺷﯿﻦ ﻫﻢ ﺑﺮ ﺟﺬﺍﺑﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥﻫﺎ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک , ...ادامه مطلب
_ باباجانت کجاست؟ _ رفته سری به پنبهها بزند. امسال ما خیلی پنبه داریم. _ میدانم هلیا. ...بازگشتِ من به شهر، بازگشت من بهسوی تو نیست. سگهای خانگی مرزِ میانِ آشنایی و بیگانگی هستند. در تمامِ طول شب، آنها بیدار مینشینند و دود میکنند و ورقها را دستبهدست میدهند. تو در را به هم میکوبی و بهسوی من میدوی. دستت را به من میدهی و میرویم به سروقت ماهیها. بوی مربّای تازهی بهارنارنج فضای گِرداگِردِ خانه را پرکردهاست. _ شما امسال خیلی مربّا درستکردید؟ _ نه هلیا، فقط کمی. _ آه... نمیدانی مامان امسال چهکار کرده. من گفتم که یک شیشهی بزرگ هم برای تو بدهد. مامان خندید و گفت که خودشان درست میکنند. من سرم را تکان میدهم و یک پروانهی کوچکِ سبزرنگ را نشانت میدهم. _ چه لباس نازکی پوشیده. نیست هلیا؟ امسال هنوز بهارنارنج نخریدهییم. «مادر، چرا امسال بهارنارنج نخریدیم؟» شبکورها تا پشت پنجره میآیند. گاهی به شیشه میخورند و دایهآقا از خواب میپرد. _ دایهآقا، چرا امسال بهارنارنج نخریدهییم؟ باران بوی دیوارهای کاهگلی را بیدار کردهاست. کنار پُل، مردی آواز میخواند. و یک مرد، برای گریستن به خانه میرود. زمین، عابرانِ پایانِ شب را میمکد. گِلها کفشها را سنگین میکند. مادر چرا امسال بهارنارنج نخریدیم؟ یکی نیست که به من جواببدهد؟ ببین مادرِ هلیا چهکار کرده،, ...ادامه مطلب
دیروز وقتی کسی در حضور من اسم تو را بلند گفت طوری شدم که انگار دستهگلی از پنجرهی باز به اتاق پرت شده باشد… هیچچیز دو بار اتفاق نمیافتد ویسلاوا شیمبورسکا راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک , ...ادامه مطلب
پرنده گفت: «چه بویی، چه آفتابی، آه بهار آمده است و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت.» پرنده از لب ایوان پرید، مثل پیامی پرید و رفت پرنده کوچک بود پرنده فکر نمیکرد پرنده روزنامه نمیخواند پرنده قرض نداشت پرنده آدمها را نمیشناخت پرنده روی هوا و بر فراز چراغهای خطر در ارتف,یگانه,دیوار,زندان,صدای,مکتوب,عاشق ...ادامه مطلب
در بهار ۱۹۰۱، «آلبرت اینشتین» برای آخرینبار، در سن ۲۲ سالگی همراه با عشقش، «ملیوا ماریچ» ۲۶ ساله، همکلاسی فیزیک پیشین خود، خانه را ترک کرده و از آن منظره بالا رفتند. آن دو، آلبرت با آن چشمهای درخشان سیاه و تیرگی پشت لبش، هیکل ریزنقش و قوی بنیهاش و گامهای محکم و ملیوا ک, ...ادامه مطلب
ای آپُلُن! چنان چه هنوز آن خواسته زیبایی که تو را در کنار ساحلِ دریای تِسالی مشتعل میساخت هنوز وجود دارد، و چنان چه در گذرِ سالهای عمر، به فراموش کردن گیسوانِ طلایی و دوستداشتنیِ آن بانو موّفق نشده باشی، ازین سرمای کاهلانه و این زمانِ سخت و بیرحم که تا هنگامی پایدارست که چهرهات را پنهان میداری، بیرون آی و به دفاع کردن از آن برگِ محترم و مقدّس همّت گمار، که نخست تو, ...ادامه مطلب
در چهاردهمین جشنواره ملی سرزمین نور؛کارگردان گردان عاشق مورد تقدیر قرار گرفت در چهاردهمین جشنواره ملی سرزمین نور، مرتضی راوش در بخش نماهنگ به خاطر کارگردانی نماهنگ «گردان عاشق» مورد تقدیر ویژه هیئت داوران قرار گرفت.به گزارش خبرنگار بلاغ، مرتضی راوش در بخش نماهنگ چهاردهمین جشنواره ملی سرزمین نور مور, ...ادامه مطلب
حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم متخلص به سنایی سال ۴۷۳ هجری قمری در غزنین زاده شد و در سال ۵۴۵ هجری قـمری در همانجا چشم از جهان بر بست. مثنوی های حدیقةالحقیقه، شریعةالطریقه، طریق التحقیق، کارنامه ی بلخ، سیرالعبادالی المعاد، عشقنامه، عقلنامه و نیز مکاتیب یا رسایل نثر فا, ...ادامه مطلب