-بخشی از متن کتاب- یک میز و صندلی ساده(میز بازپرسی) که کاوری خاکستری رنگ روی آن کشیده شده است، کمی آنطرف تر چند پله(پله پشتی) و در انتهای صحنه پارچه ای که شبیه یک دیوار کوچک نصب شده و روی آن طرحی از مفهوم زمان و کره زمین (با تم خاکستری) کشیده شده است صحنه را تشکیل می دهد. با تغییر فالوی نور ها از میز و صندلی به پله پشتی به نظر فلش بک شده و لوکیشن تغییر می کند. مجید شایگان پشت میز بازپرسی نشسته است و لباس کاری که سردوشی دارد پوشیده است. نور فالو روی او باز می شود. صدای با زپرس: از اول تعریف کن چه اتفاقی افتاد؟ ادامه... بخوانید, ...ادامه مطلب
روی صحنه، نطع یک خیمهشبباز در گذری عمومی. مرشد (خیمهشبباز) ضربی در زیر بغل به همراه کمانچهکش، در حال نواختن قطعهای و خواندن تصنیف سنتی زیر که عروسکها روی صحنه نطع در ضمن رقصیدن، تکخوانی مرشد را نیز پاسخ میدهند ,نمایشنامه ...ادامه مطلب
کرئون: یک عیاش احمق، یک قصاب سنگدل و بیروح، بیشعوری که فقط برای این ساخته شده بود که با ارابههایش از دیگران تندتر برود و در بارها بیشتر خرج کند. یک دفعه، من هم حاضر بودم. پدرت از دادن مبلغ هنگفتی که او در بازی باخته بود امتناع میکرد، رنگش مثل گچ شد، مشتش را بلند کرد و حرف چرتی هم زد! آنتیگون: دروغ است! کرئون: مشت ستمکارش صاف آمد توی صورت پدرت! دل آدم کباب میشد! پدر,آنتیگون,نمایشنامه ...ادامه مطلب
بن مایهی داستان از زندگی زوجی جوان بهره میجوید که مصادیق عینی آن در جامعهی امروز کمشمار نیست.جبار جوانی بیکار است که از طریق خرید و فروش کبوتر امرار معاش دارد.همسرش حلیمه زنی مظلوم مطیع و بسیار سازگار است. راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک , ...ادامه مطلب