چهل هفته انتظار

ساخت وبلاگ
نازنینم! امروز روز بیستم زندگی جنینی توست. مادرت تمام دیشب و امروز را با هیجان خاصی به تو فکر می‌کرد. وقتی پدرت را دیدم با اشتیاق عجیبی گفتم: «از امروز قلب او می‌تپد» آری بیستمین روز جنینی، آغاز تپش قلب هر انسان است. بگو ببینیم، تو با این قلب چه خواهی کرد؟ با قلب پاکت چه کسی را دوست خواهی داشت؟ نازنینم! مواظب قلب رئوفت باش که امواج خروشان خودخواهی‌ها و طوفان‌های سهمگین شهوات و بادهای سرد و بورانی حسادت‌ها و ریاکاری‌ها آن را له نکنند، آن را نپوسانند، آن را تکه تکه نکنند و اگر روزی خواستی دریچه قلبت را به روی آفتاب بگشایی؛ خوب بیندیش که می‌خواهی قلب پرشورت را به کدامین قلب پیوند بزنی،‌که آیا با این اتصال محبت‌آمیز آیینه دلت صیقل می‌خورد یا کدر می‌شود، که این پیوند، قلب تو را وسعت می‌بخشد آنقدر که به یاد همۀ هستی بتپد یا آن را کوچک می‌کند، آنقدر که حتی به اندازۀ شخص سومی هم جا نداشته باشد. ببین که این رشتۀ پیوند، تو را از محدودیت‌ دنیا آزاد می‌کند یا در مال و منال دنیا طناب پیچ می‌نماید، آنقدر که نتوانی در هوای عبودیت حتی لحظه‌ای تنفس کنی. ببین که قلبت چشمه می‌شود یا مرداب. ببین که آیا هنوزهم خدا را با همۀ صفاتش دوست داری؟...


راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک
بالاااا...
ما را در سایت بالاااا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عباس ballaa بازدید : 229 تاريخ : سه شنبه 12 تير 1397 ساعت: 15:05