توده پرنده‌ها: با چشم‌های آبی گریان

ساخت وبلاگ
شا می­کشند سازهای زهی وَ صبحِ دَمان را مانند باران ز لب بر زمین می­ریزند بلوطِ خوب­رویان تقریر بنفشه گرداگرد رنگین­کمان می­چرخانند و دوباره بر شاه نشین می­ریزند اندکی بمان ما به سینه تو محتاجیم که خروس خوان حزین یاران از انتهای یال پروانه­ها شکست خوردیم وَ آن­ها از پلک­های­شان بر خاک مرطوب برای ما ماه غمگین می­ریزند از گوشه ابرویت هزار لاله برآید اگر سرجوخه آواز می­خواند و قدم می­زد. ایستاد. زنی که قرار بود تیربارانش کنند ماه­تابی بود که بر کلاله شرمگین می­ریزند سرجوخه فریاد کشید: جوخه! آماده برای شلیک/ سروِ کنار زن/ هدف [سربازها، تفنگ­های شان را به سروِکنار زن نشانه رفتند] آتش. صدا/ سکوت/ غبارگوگرد/ آتش­فشانی ازآسمان سبزآگین می­ریزند


راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک
بالاااا...
ما را در سایت بالاااا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عباس ballaa بازدید : 171 تاريخ : دوشنبه 26 تير 1396 ساعت: 12:51