شعرهای خواندنی فرخی سیستانی

ساخت وبلاگ
نامش علی و کنیه‌اش ابوالحسن بود؛ روستازاده‌ای باصفا از مردم سیستان. علاقه‌اش‌ به شعر، سبب آشنایی علی نوجوان با‌ دیوان شاعران بزرگ شد. این الفت تا آنجا پیش رفت‌ که احساس کرد خود نیز می‌تواند شعر بگوید. او شاعری را از سرودن شعرهای ساده آغاز کرد. به‌زودی او دیگر خود را شاعری بزرگ می‌دانست که در شهرش امکان پیشرفت نداشت؛ پس بار سفر بست تا هنرش را در شهر و دیاری بزرگ‌تر عرضه کند. شنیده بود که در اطراف سمرقند و در شهر چغانیان، امیری شعر‌دوست به نام امیر چغانی زندگی می‌کند که قدر شاعران را می‌داند و هنرشان را ارج می‌نهد. پس به سوی آن دیار به راه افتاد. چون به چغانیان رسید یکراست به سوی کاخ پادشاهی رفت. نگهبانان از او پرسیدند که چه می‌خواهد. ـ من شعری برای امیر چغانی سروده‌ام که می‌خواهم خود برایش بخوانم! سربازان خبر را به پیشکار مخصوص امیر رساندند. پیشکار مخصوص به سوی فرخی آمد و پرسید: «تو با این ظاهر روستایی و موهای ژولیده و لباس‌های کهنه، شاعری؟»


راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک
بالاااا...
ما را در سایت بالاااا دنبال می کنید

برچسب : شعرهای,خواندنی,فرخی,سیستانی, نویسنده : عباس ballaa بازدید : 228 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 16:21