شمیم عشق

ساخت وبلاگ
قباد آهی کشید چه فایده از این درس؛ برا کی تازه دلمون خوش به پیروزی انقلاب شده بود، یا حسین مظلوم. رحمان رادیو را روی کرسی گذاشت و شروع به‌عوض کردن موج‌ها نمود با کف دست به پیشانی زد، یا خدا... این ازخدابی‌خبر، بی‌بی‌سی داره میگه پاوه هم رو به سقوطه. چمران و یارانش درگیرن جنگ شده خونه به خونه شده. با طلوع آفتاب در خونه آقا سید علی همه جوونا جمع بودن اَگه حال و هوای جنگ و دشمن با کوموله‌ها نبود به بادی که توی شلوار کردی‌هاشون افتاده و فور فور می‌کرد کلی می‌خندیدن، ولی وقت این حرفا نبود. آقا سید چندتایی تفنگ آورد و بین بچه‌ها قسمت کرد، پشت نیسان که سوارشدن باد بین موهای مشکی و حلقه‌حلقه قباد می‌پیچید. ننه فرخنده با بغض ذکر می‌گفت و با حسرت به‌طرف نیسان فوت می‌کرد. با کوچک و محو شدن سیاهی نیسان از نوک تپه با چوب‌دستی که توی دستش جابجا می‌کرد سعی در فرودادن بغض گلوش به‌طرف خونه عقب‌گرد کرد. هر چه به پاوه نزدیک‌تر می‌شدند بوی باروت بیشتر خودشو نشون می‌داد با سیاهی شب خودشونو به قرارگاه حر رسوندن. مردم بی‌پناه که از بیمارستان امام تونسته بودن جان سالم به در ببرند توی انبار پناه گرفته سیل خون و ناله نیشتری بر دل تازه‌رسیده‌ها بود.


راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک
بالاااا...
ما را در سایت بالاااا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عباس ballaa بازدید : 134 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1396 ساعت: 1:42