عقاید یک دلقک

ساخت وبلاگ
تقریباً به مدت پنج سال کارم همین بود که از شهری به شهر دیگر می‌‌رفتم، صبح از پله‌‌‌های ایستگاه پایین می‌‌رفتم و بعدازظهر از پله‌‌‌ها بالا می‌‌‌آمدم، تاکسی می‌‌گرفتم، دستم را درون جیبم می‌‌بردم تا پول خردهایم را بیرون بیاورم و به تاکسی بدهم. از دکه روزنامه‌‌فروشی روزنامه عصر را می‌‌خریدم و در پستوی ذهنم به نظم و ترتیب از قبل برنامه‌‌ریزی شده این امور مکانیکی که ناخودآگاه اتفاق می‌‌افتاد فکر می‌‌کردم و خوشم می‌‌‌آمد.


راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک
بالاااا...
ما را در سایت بالاااا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عباس ballaa بازدید : 200 تاريخ : شنبه 20 آبان 1396 ساعت: 21:31