چیز دیگری به فکرش رسید. هانری لوریه قبول کرده بود که شاید در مراکش او را زیر نظر گرفته باشند. به نظرش این کاملاً طبیعی بود. آیا بازگشتش به انگلستان برای این نبود که کسی به او مشکوک نشود؟ چون در صورت بازگشتش به انگلستان افرادی که او را زیر نظر داشتند به این نتیجه میرسیدند که چیز مشکوکی در مورد او وجود ندارد. هدفش از سفر به مراکش این نبوده که مثل شوهرش ناپدید شود. سوءظن رفع میشود. سفر او را یک سفر تفریحی واقعی تلقی میکنند. با پرواز ایرفرانس از طریق پاریس روانه انگلستان میشود، و شاید در پاریس... در پاریس... بله، حتما همینطور است. در پاریس سراغش میآیند. تامس بترتون هم در پاریس ناپدید شده. آنجا راحتتر میتوانند غیبتش را توجیه کنند. شاید تامس بترتون اصلاً از پاریس خارج نشده. شاید... خسته از این همه افکار بیحاصل چشمهایش روی هم رفت. خوابش گرفت. بعد دوباره بیدار شد. گیج بود. هر از گاهی بیعلاقه نگاهی به مجله توی دستش میکرد. بعد ناگهان از خواب عمیقتری بیدار شد و دید هواپیما باسرعت دارد ارتفاع کم میکند و دور میزند. نگاهی به ساعتش کرد. هنوز تا پایان سفر مدتی باقی مانده بود. بهعلاوه، از پنجره که به بیرون نگاه کرد، نشانهای از فرودگاه به چشم نمیخورد... راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک ,نامعلوم ...ادامه مطلب