تابوت تابو

ساخت وبلاگ
استانبول را پوشانده است. در دل آسمان خاکستری، مرغان دریایی شیون کنان سیاه­تر به نظر می­رسند. گاهی ­مثل یک ­گلوله کوچک در هوا اوج می­گیرند، و زمانی با بال­های کشیده ­و باز، آرام ­و سبک، ­بر سینه­ی ­آب­های مرمره سر می­خورند. پرده­ای خاکستری میان زمین و فضا گسترده شده و رگه­های نقره­ای تیره، جایی در افق، آسمان و دریا را به هم دوخته است. آب خشمگین­ به کناره­ی ستون­های پل می­کوبد و کف­های حباب آلود دریا، بی­رمق در شنهای ساحل فرو می­روند. صدای سوت کشتی­ها از اسکله بلند می­شود. صدای سوت کارخانه­ها، صدای سوت پلیس­ها، صدای ماشین­ها، صدای پرنده­ها، صدا، صدا، صدا... و صدای رعب­آور روبرت سکوت سنگین اردوگاه مردان خفته را می­شکند.


راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک
بالاااا...
ما را در سایت بالاااا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عباس ballaa بازدید : 213 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 1:57