تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۶ شماره مطلب: ۹۹۶۲ تعداد بازدید: ۶۳۸ نظرات: ۱ نسخه چاپ: ارسال به دوستان:
هر روز در ساعت معینی که قبلا برنامه ریزی کرده، با امید و آگاهی و نیتی خالصانه، گوشی هوشمند یا تبلت و یا لپ تابش را بر میدارد تا به وظیفه و رسالت تبلیغی خود عمل کند البته در میدانی که بگفته پیر و مرادش « این میدان(فضای مجازی)، میدان واقعی جنگ است و روحانیون و طلاب باید مسلح و آماده، وارد عرصهی مقابله با شبهات و تفکرات غلط و انحرافی شوند».
اما در این جنگ نابرابر هرچه تلاش میکند و برای تبلیغ دین عرق میریزد، احساس میکند اثرگزاری کم داشته است.
از خود سوال میکند: "چرا؟" یا به فکر فرو میرود که: "واقعا این کارها نتیجه ایی هم دارد؟!" و یا ناامیدانه میگوید: "این همه در شبکههای اجتماعی مطالب ناب دینی منتشر کردم، راستی بین میلیونها مطلبی که کاربران، هر ساعت و هر ثانیه منتشر میکنند، آیا مطلب من دیده شد؟ خوانده شد؟ اثرگذار بود؟ کسی توسط آن هدایت شد؟!"
اگر هم هدف و انگیزه قوی داشته و آنرا در فعالیت مجازی خود حفظ کرده باشد، باز از خود میپرسد: " اشکال کار کجاست؟!"
البته سوال بجایی است که هر مُبلّغی در مرحله ایی از فرآیند تبلیغی، باید از خود بپرسد و حتماً پاسخش برای ادامه کار بسیار تعیین کننده است.
اشکال کار کجاست؟
ما فکر میکنیم "اشکال کار" در نوع نگاه مبلغین به فضای مجازی و خصوصا شبکه های اجتماعی است.
طلبههای ما وقتی گوشی را بر میدارند فکر میکنند منبر رفتهاند...از پلههای آن بالا میروند، روی آن مینشینند، بسم الله میگویند و خطابه را آغاز میکنند، بعد هم که منبر تمام شد دعا میکنند، از پلهها پایین میآیند و مجلس را ترک میکنند...
اما حتی در مسجد هم که فضای تبلیغ حقیقی است، این روش امروزه اثرگذاری کمی داشته، چه رسد به تبلیغ مجازی!
جالبتر آنکه این اتفاق در ظرفی میافتد که نامش "شبکه اجتماعی" است و اجتماعی بودن و ارتباط دوسویه و نه یکطرفه حرف زدن و منبر رفتن، در تعریف آن لحاظ شده است.
کاربر شبکه اجتماعی، آهوی گریز پایی است که نوعا با مراکز دینی و اماکن مذهبی ارتباط کمی داشته و یا اصلا ارتباطی نداشته؛
کاربر شبکه اجتماعی برای تفریح و سرگرمی و احیاناً وقت تلف کردن به شبکههای اجتماعی پناهنده شده؛
کاربر شبکه اجتماعی حرف دارد، درد دارد و در جستجوی گوش شنوا است؛
کاربر شبکه اجتماعی از وضع موجود خود، خانواده و جامعهاش خسته است، ناراحت است و اعتراض دارد ولی سنگ صبوری بهتر از فضای مجازی پبدا نکرده؛
کاربر شبکه اجتماعی نگران آینده خود و کشور است و میخواهد این نگرانی را به کسی منتقل کند؛
کاربر شبکه اجتماعی در همه جا و از همه کس اخم و عصبانیت دیده و حالا به دنبال آرامشی است که آنرا با یک لبخند و یک رابطه دوستانه در فضای مجازی به دست آورد؛
کاربر شبکه اجتماعی ذهنی پر از سوال و ابهام از دین دارد و تشنه پاسخ از منبع مورد اعتماد آن است؛
کاربر شبکه اجتماعی دین را افیون ملتها نمیداند اما دین را در رفتار دینداران و مدّعیان دیده است و میبیند؛
و خلاصه کاربر شبکه اجتماعی نیازمند یک "رفیق روحانی" است که او را درک کند، به گفتگو بنشیند، شوخی و مزاح کند، حالی بپرسد و در سختیها یاریش کند، نه آنکه از پلههای منبر بالا و پایین برود و مجلس را ترک کند...
اینها را اضافه کنید به هزینه سنگینی که دشمن برای تخریب روحانیت پرداخته است و بسیاری را از ارتباط نزدیک، دوستانه و صمیمی با یک روحانی باز میدارد.
و باز اینها را بگذاید کنار روش کنونی مبلغین در شبکه های اجتماعی تا هم نقاط ضعف روشن شود و هم مفهوم "تبلیغ تعاملی" متمایز گردد.
الگوی تبلیغ تعاملی
در تبلیغ تعاملی "تولید محتوا" خوب و مهم است ولی به قدر ۳۰% از زمان حضور و فعالیت در فضای مجازی؛ از آن مهمتر و اساسیتر "تعامل" است که ۷۰% زمان حضور را در بر میگیرد.
تأثیرگزاری طلبهای که با چهره نمای یک روحانی یا یک فرد مذهبی با کاربران شبکههای اجتماعی ارتباط بگیرد، آنهم رابطهایی پایدار و مستمر، با دلسوزی و محبت طرفینی و البته فضای دینی و تبلیغی، به مراتب از طلبهایی است که وظیفه خود را صرفاً تولید محتوا تعریف کرده بیشتر و عمیقتر است.
شیوه های تبلیغ تعاملی
اگر بخواهیم به اصطلاح شبکه های اجتماعی صحبت کنیم، در روش تبلیغ تعاملی، مُبلّغ باید بیشتر زمان فعالیت در فضای مجازی را صرف کامنت گذاشتن و کامنت پاسخ دادن کند و در قالب آن با مخاطبینش ارتباط بگیرد، حرف بزند، حالی بپرسد، سلامی کند و جواب بشنود، در غم و شادی آنها شریک شود، از مشکلات آنها با خبر شود، به حوادث و اتفاقانی که برایشان می افتد واکنش نشان دهد، اگر ایرادی یا مُنکری میبیند از کنار آن راحت نگذرد و در قالب جملاتی مؤدبانه و دلسوزانه تذکر دهد و راهنمایی کند، سوالات مخاطبین را با حوصله پاسخ دهد، در برابر اهانتها و تمسخرها سعه صدر داشته باشد و...
بررسی صفحات کاربرانی که او و مطالبش را دنبال میکنند بخش دیگر فعالیتش محسوب میشود. چه بسا مطالبی که خلاف شرع است و آنها تولید و منتشر میکنند و از محتوای خلاف خود بی خبرند و وظیفه ماست که در قالب کامنت یا کامنتهایی ارتباط بگیریم و پاسخ دهیم...
گاهی حتی یک لایک میتواند معنای خاص خود را بدهد، مطلبی را تأیید یا رد کند ، امر به معروف یا نهی از منکری باشد، استدلالی باشد و یا مفهومی را به مخاطب منتقل کند و اگر هیچکدام از اینها نباشد، همینکه مخاطب میداند یک روحانی یا یک طلبه غیر مُعمّم، که به منبع دین وصل است، مطالبش را میخواند و لایک میکند، تعامل مورد نظر شکل گرفته است و اثرات تبلیغی بجای خواهد گذاشت.
استفاده از دایرکت و گفتگوی خصوصی ظرفیت دیگری است که مُبلّغ میتواند نهایت استفاده را برای تحقق تعامل از آن ببرد. چه دوستانی بوده و هستند که با همین ابزار دشمنان یا معاندان فکری، دینی و یا مخالفان نظام را به دوستان و یا حداقل به منتقدانی منصف رهنمود داشته اند و مصداق این آیات گردیده اند:
«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ » (فصّلت:۳۴)
«ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (نحل:۱۲۵)
اینها نمونه هایی از موثر بودن تبلیغ تعاملی در بستر یک ارتباط دوستانه و عمیق با ابزار شبکه های اجتماعی است و اگر هر مبلغی لااقل درصدد ایجاد ارتباط با مخاطبین پستهای خود باشد، حتما میتواند اهداف تبلیغی خود را پیاده کند.
امروز تنها الگوی تبلیغی، تبلیغ تعاملی است که میتواند بیشترین و عمیقترین تغییرات را در رفتار و زندگی مردم ایجاد کند، روشی که در تبلیغ حقیقی از آن تعبیر به "چهره به چهره" میشود و پایه آن ارتباط صمیمانه است تا مخاطب حرف را بپذیرد...
خدا کند مصداق این آیه قرار گیریم که فرمود:
" الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ "(احزاب:۳۹)