یکی از مناقشات مهم در مورد لیبرال دموکراسی به رابطه بین توسعهگراییو محافظهکاری) مربوط میشود. معمولاً این دو شیوه در تقابل یکدیگر فرض میشوند. از یکسو جامعه دارای پتانسیل خاصی است که با توجه به توان درونی و نیروی انسانی آن حرکت بهسوی توسعه همهجانبه را میطلبد و از سوی دیگر محافظهکاری به حفظ ارزشها و آرمانها پایبند بوده و معتقد است فرآیند حرکت بهسوی توسعه باعث تضعیف ارزشهای لیبرال دموکراسی میشود.
بهعنوان مثال بحث این است که توسعه اقتصادی بهخودی خود میتواند باعث تضییع حقوق افراد ضعیف جامعه بشود و برقرای سیستم حمایتی در جهت پشتیبانی از افراد فقیر جامعه مانع مهمی بر سر راه توسعه اقتصادی است. لیبرال دموکراسی سعی میکند هر دو جنبه را در کنار یکدیگر حفظ کند. اما در عمل حفظ این دو جنبه کاری بس دشوار است، بههمین جهت است که در بسیاری از کشورهایی که پرچمدار لیبرال دموکراسیاند ارزشهای اخلاقی به پایینترین درجه خود سقوط کرده و انسان را از انسانیت خود دور ساخته است. نگاهی به وضعیت خانواده در این کشورها نشان میدهد که آنها در انتهای راه رفته ایستادهاند و به آنچه که پیمودهاند خیره شدهاند، فردگرایی و توجه به آزادیهای فردی انسان مدرن را به موجودی خودخواه و منفعتطلب بدل ساخته که در جهت کسب ارزشهای مطلوب خویش حاضر به فداساختن ارزشهای دیگر است اگرچه هیچگاه این ادعا را نمیپذیرد. سؤالات زیادی در این زمینه مطرح است و پاسخ به هر سؤال راه را برای سؤالاتی بیشتر و مهمتر باز میکند. در این کتاب سعی بر این است که این کاستیها را از زبان افرادی بشنویم که خود نقشی مهم و اساسی در شکلگیری این نوع حکومت داشتهاند و با نگرشی جامع، ضمن قبول آنچه که دستاوردهای ارزشمند بشر در طول تاریخ نامیده میشود نقدی منصفانه از واقعیت موجود در دوران جدید داشته باشیم.
راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک بالاااا...
ما را در سایت بالاااا دنبال می کنید
برچسب : دموکراسی؛, نویسنده : عباس ballaa بازدید : 235 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 16:18