این داستان فاقد هرگونه اعتبار جامعهشناسی و روانشناسی است و صرفاً جهت سرگرم کردن خوانندگان نوشته شده... تازه اگر بتواند! و یک تلاش کوچک است برای تدوین بخشی از تجربههای تاکسیسواری نگارنده که سامانیافته از دکترین «کارِ خودشونه» است!
این کتاب مثل بقیهٔ کتب عالم جلد دارد، صفحه دارد و از کاغذ درست شده است و یک آدمی هم هست که آن را نوشته. البته با تفاوتی مهم نسبت به سایرین؛ اینکه نویسنده کمترین اعتقادی به آنچه تحریر کرده ندارد، و اساساً معتقد نیست هر چه در مناسبات اجتماعی و فرهنگی و غیره گل میکند، شکفته از کودی است که برخی عامدانه پایش ریختهاند و لزوماً تدبیر و حساب و سنجش دارد؛ اما چه کند که اینطور نگاشته!
این مجموعه با افتخار و احترام بسیار تقدیم میشود به تمام رانندگان تاکسیهای اینترنتی، غیراینترنتی، زرد، سبز، نارنجی قدیم، شخصی، دربستی و درباز، خطی و غیرخطی، آژانس و نیز تمام آنان که شغلشان این نیست ولی در مسیر خانه تا محل کار و بالعکس مسافر توراهی سوار میکنند؛ تقدیم میشود به همهٔ این عزیزانی که جهت فراموش کردن مشکلات و اندوهها و پادردها و کمردردها و برای تحمل ترافیک سرسامآور جایی که قرار بود شهر باشد، چارهای جز راه انداختن چنین بحثهایی نمییابند.
* نکتهٔ مهم: مطالعهٔ این کتاب احتیاطاً محدودیت سنی دارد و برخی شوخیهای آن مناسب همگان نیست. اگرچه در این دوره و زمانه، همانهایی که نگرانشان هستیم، حرفهای اینچنینی را بهتر از بنده و شما بلدند!
بالاااا...
ما را در سایت بالاااا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : عباس ballaa بازدید : 61 تاريخ : دوشنبه 5 تير 1402 ساعت: 17:26