صید قزل‌آلا در پالنگان با ریچارد براتیگان (مجموعه داستان)

ساخت وبلاگ
چوب قلاب ماهی‌‌گیری‌ام را بین دو سنگ مهارکردم. سرم را بلندکردم و نگاهش کردم. خودِ خودش بود چیزی به غروب نمانده بود. آب، جوش آمده بود. در لیوان فلزی‌ام یک بسته پودر نسکافه خالی کردم. از کتری آب‌جوش ریختم و رفتم به سمت او. نبود! «ریچارد براتیگان» آنجا نبود و من دیده بودمش! کنار رود، حینِ صید قزل‌آلا در پالنگان. گوش می‌دادم به صدای رود در غروبِ عصری تابستانی و نسکافه‌ام را می‌نوشیدم. آمدم قلابم را از آب گرفتم. ظرف سالاد نیم‌خورده را گذاشتم توی نایلون توی ساک و یواش‌ یواش باروبندیلم را جمع کردم...


راهنمای خرید و مطالعه نسخه الکترونیک
بالاااا...
ما را در سایت بالاااا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عباس ballaa بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 21 تير 1396 ساعت: 4:48